مدتی قبل یه صحنه جالب دیدم .دوتا قفس کنار هم که در هر کدوم یه پرنده بود.در قفس ها باز شد یکی از این پرنده ها با عجله اومد بیرون و خوشحال از آزادی و رهایی پر زد و رفت اما اون یکی نه .یه نفر با دست گرفتش از قفس اوردش بیرون اما پرنده دوباره برگشت توی قفس...
وقتی خوب فکر می کنم می بینم که ما آدما شبیه این پرنده ها هستیم .عده ی خیلی کمی از ما می دونن که این دنیا جای موندن نیست یه جور زندانه یه جور قفس ... درش زندگی می کنن اما بش دل نمی بندن آلودش نمی شن.درش زندگی می کنن اما رام این دنیا نمی شن...
اما گروه دیگه که اکثر ماها رو شامل می شه .ماها اهلی دنیا می شیم...در واقع دنیا مارو رام رام می کنه...جالب اینجاست که حاضریم هر کاری بکنیم تا در این قفس باقی بمونیم.اصلا خودمون که زندانی دنیا هستیم سعی می کنیم لوازمش رو فراهم کنیم تا بیشتر توش بمونیم.چی شده که دنیا مارو اهلی کرده؟ چرا کارهایی می کنیم که از آزادی در آینده ترس داشته باشیم.......؟
حالا که ماه رمضان تموم شده اگر چیزی به دست اوردیم باید سعی کنیم مفت از دستش ندیم.قرار نیست ما آدما فقط در این یک ماه چیزایی رو رعایت کنیم.اگر فساد جرم جنایت و... در ماه رمضان خیلی کمتر می شه پس چرا در باقی ایام سال اینجور نباشه؟
پ ن 1 : هیچ کس با زندگی در دنیا مخالف نیست اما چطور زندگی کردن مهمه.
د ن 1 : برای من که در جهان ندیده ام بجز خزان.......بهشت آرزوی تو بوی بهار می دهد...