من و شما از علی(ع) زیاد شنیدیم.اما ایشون اینقدر عظمت داره و نکات مثبت در وجودش بوده که بعد از این همه سال هنوز هم بعضی از موارد یا ناشناخته مونده یا اینکه کمتر مورد توجه قرار گرفته.من به موردی اشاره می کنم که از زبان شاگرد مکتب علی یعنی دکتر شریعتی شنیدم.مطلبی به این مظمون:
حتما می دونید که عمر قبل از مرگش یک شورای 6 نفره تشکیل داد تا خلیفه بعد رو انتخاب کنن.که در این شورا ابتدا قرار شد علی خلیفه بشه اما با شرایطی .حضرت یک شرط رو نپذیرفت و خلافت رو رد کرد.ایشون گفت که حاضر نیست به روش شیخین یا همون 2 خلیفه قبل عمل کنه و طبق روش و اجتهاد خودش عمل می کنه.تا اینجارو همه می دونید اما چقدر به دلیل کار حضرت فکر کردیم؟ چقدر به نتایجش و ارزش این کار فکر و دقت کردیم؟چه عواقبی داشت؟
اگر ما به جای ایشون بودیم با یک دروغ مصلحتی سر وته قضیه رو هم می اوردیم و خلیفه می شدم.می گفتیم چشم اما بعد عمل نمی کردیم.اما علی حاضر به گفتن این دروغ نشد.حاضر نشد دروغ مصلحتی بگه...
اما فکر کنید به عواقبش:اگر علی خلیفه می شد دیگه معاویه و بنی امیه به هیچ پستی دست پیدا نمی کردن.به دلیل اینکه در زمان عثمان بود که بنی امیه قدرت گرفت.دیگه جنگ جملی نبود صفینی نبود نهروانی نبود.حسن (ع) مسموم نمی شد حسین (ع) اونطور مظلومانه در روز عاشورا.......و تا امام حسن عسکری شاید اینقدر زجر نمی کشیدن.یعنی حضرت در اون شورا با یه دروغ مصلحتی می تونست جلوی اینها رو بگیره.اما چرا این کارو نکرد؟
معلوم می شه حقیقت خیلی ارزش داره.معلوم می شه گفتن حقیقت از هر مصلحتی بیشتر به صلاح و مصلحت...و مصلحت گرایی مصیبتی که در حال حاضر گریبانگیر ماست.هر حقیقتی رو زیر پا می گذاریم به اسم مصلحت.ماهایی که اسم خودمون رو گذاشتیم پیروان علی در زندگی روزمره خودمون روزی هزار بار خلاف اونی که علی بود و از ما می خواد عمل می کنیم.
برای ایشون مراسم می گیریم اسمش رو همه جا به زیبایی می نویسیم اما عمل....
در شب قتل علی داد خدا قرآن را......ثقل قرآن عوض وزنه سنگین علی....
پ ن 1 :درست که یک روز از سالگرد شهادت حضرت می گذره اما از ایشون گفتن هیچ زمان و مکان خاصی نمی خواد.چون ما به این مطالب نیاز داریم و لحظه لحظه ی زندگی ایشون درس.
د ن 1: یک سال دیگه از عمرم گذشت.چقدر زود می گذره.مثل برق و باد .می گذره و می گذره اما هنوز اندر خم یک کوچه.....