باور نمی کنم که فراموش کرده ام تو را
انگار دروغ بود
عکس تو در خاطرات من ...
دیگر محو و بی رنگ و بی نشان شده عشق...
دیگر گذشته است و بار سفر بسته است
مهر ...
من دل ز عشق های درو غین بریده ام
من گر یه کرده ام
اشک ریخته ام
دنیا پر است از کلام
از خنده
گریه
عشق
یا ملال ...
احساس در تلا طم اندیشه
می دود ...
این جای خا لی
واین صوت بی صدا
روزی دوباره پر از مهر می شود ...
مهرانا
از آغاز گفتن سخت است و ادامه راه سخت تر .
این اولین تجربه من در وبلاگ نویسی است .
سعی من این است که نوشته هایم بی غل و غش باشد
بی تکلف یعنی حرف دل .
چون در پاییز چشم به جهان گشودم یک قالب پاییز رو برای وبلاگم
انتخاب کردم واز طرفی اکنون لحظه به لحظه به خزان نزدیکتر می شویم .
زاده پاییزم "مهر "
ولی دشت وجودم بهاری است .
آسمان دلم آبی و شکو فه های احساسم به بار نشسته است .
در دیار من گلهای نرگس در زمستان می روید در اوج رخوت
و مردگی طبیعت .
گلی که خار ندارد زیباست و عطرش هر عابری را مست و مدهوش میکند .
پاییز هم اینگونه است .
عجیب است "مهر " عشق و احساس و مهربانی در خزان ارزانی دنیا می شود .
اما " طلوع مهر "...
روزی میرسد که خورشید مهر طلوع می کند و تمام هستی را فرا می گیرد .
شاید هم مهر مدتهاست طلوع کرده وچشمان ما از دیدنش عاجز است .
در آخر این آغاز امیدوارم این وبلاگ نظر دوستان رو جلب کند .
خوشحال می شویم با حضور سبزتان و نظر های ارزشمندتان
کلبه حقیرانه ما را رونق ببخشید .
با امید موفقیت برای تک تک دوستان .
مهرداد