من با هر زبونی می تونم با اون حرف بزنم اون زبان خاصی نداره.چرا ! زبان اون زبان دل.........
اون واسم راهنما فرستـاده تا رسم عشق و دوستـی رو یاد بگیرم و بهش نزدیکتــر بشم. من پشت ســر هم مرتکب اشتباه میشم
اما اون مهربونتر میشه.خودش گفته چند برابر از یه مادر مهربونتره اصلا عاطفه ی مادری نشانه ی کوچکی از محبت اونه.
خب چطور میشه که مادر آدم خطاهاش رو ببخشه ولی اون نبخشه؟آخه کجای دنیا دیدین که یه معشوقه خودش راه
و رسم عاشقی رو به عاشقش نشون بده؟و خودش هم بابت این عشق پاداش بده آیا این عالی نیست؟ گاهی بهم سختی
میده تا بهش نزدیکتر شم دلسوز منه.....اگر با من نبودش هیچ میلی ..... چرا ظرف مرا بشکست لیلی.
گاهی وقتا ازش چیزی نمی خوام و خطری متوجه منه بدون اینکه بدونم کمکم میکنه.به نظر شما چه دوستی بهتر ازاون ؛
میشه پیدا کرد؟در برابر همه ی خوبیهاش هیچی نمی خواد جز اینکه باورش کنم اینکه ایمان بیارم مهربونتر از اون نیست
اینکـه بهش اعتماد کنم .خودش گفتـه به من اعتماد کن محـاله که بد ببینی . به مناسبتهای مختلف من رو می بخشه و
بهم هدیه میده پادش میده.من فکر میکنم این مناسبتها بهانست تا اون عشقش رو به من نشون بده که من چشمای بستم
رو باز کنم.گفتم به بهانه های مختلف هدیه میده جشن می گیره واسم مهمانی میده.
الان یکی از اون وقتاست.ماه رمضان.چه تقارن زیبایی مهر و رمضان.با وجود دوستم همیشه مهر در کنار منه همیشه مهر ماه.
راستش فکر میکنم مهر و رمضان و شب قدر و... بهانست اون می خواد عشقش رو نشون بده اون 1000 قدم میاد جلو که شاید من یک قدم به طرفش برم.
بیاید بهش نزدیک شیم باهش حرف بزنیـم مخصوصا الان که جشن دوستی برقراره .البته باید بگم که اون اینقدر خوبه که
حرف زدن با اون نیازبه زبون خاصی مثل عربی نداره حتی نیاز به دین خاصی هم نداره و زمان خاصی هم نداره اما بعضی
وقتا جشن میگیره مثل الان.جشن آشتی.بیاید باهاش آشتی کنیم اون عاشق ما آدماست بیاید باورش کنیم.اون وقتی یکی
مثل من رو که از همه بیشتر خطا کردم می پذ یره حتما شما رو می پذیره.
سلام بر رمضان سلام بر مهر.من مطمئن هستم حتی همین حرفهارم اون یادم داده اون افتخار داده ازش بگم و امیدوارم من رو ببخشه
که زبانم قاصر و قلمم در وصفش کند بوده و هست.در آخر می خوام از زبان یکی از دوستاش چیزی بگم که اتفاقا روز 8 مهر بزرگداشت اونه .
حضرت مولانا رو میگم. مولوی چقدر زیبا میگه.............
تو گل بدی و دل شدی جاهل بدی عاقل شدی........ آن کاو کشیدت اینچنین آن سو کشاندت آنچنان
مهرداد