اجتماعی - طلوع مهر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازدید امروز: 20 کل بازدیدها: 181989
اجتماعی - طلوع مهر
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من | | Music weblog | || اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || اجتماعی - طلوع  مهر
مهرداد فرزند مهر
منم آن عاشق سرمست گریزون که به هر سو که گریزم رخ چون ماه تو بینم ...

|| لوگوی وبلاگ من || اجتماعی - طلوع  مهر

|| لینک دوستان من || بر بساط نکته دانان...
بشنو این نی چون حکایت می کند
حسام سرا
چفیه
اجازه هست؟
هالی
تا دوباره بیایی من هم عاشق خواهم شد
آگاه من
افلاکیان
ساربان
شب مهتابی
شاهد
مهدی نامه
نگاهم برای تو
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
مهتاب روشن
از یک روحانی
ناقوس مستان
تا..............شقایق
بوی سیب
بانوی دشت رویا
بازی بزرگان
پرستوی مهاجر
عشق ملکوتی
زمستون
اسرار موفقیت
بسیار سفر می باید تا پخته شود خامی
غم غریبی
قصه هبوط
ادبی
فراموشت نکردم من فراموشت نخواهم کرد
غزلک
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
سهراب سپهری را فراموش نکنیم
خنده بازار
باران الهام بخش
خزان مهر
رویای شما
خورشید مهر
هستی
شب بی ستاره
شعر
زخم نهان
دختری از جنس کویر
فریاد سنتوریست
در هم پیچیده
روبوسی
متولد ماه مهر
ملکه ذهن
ابرای پاییزی
پرستوهای عاشق
باران پاییزی
نوشته های من
تو را من چشم در راهم
آبی
پرستوی افق
زندگی..نفرت.مرگ
هنوزم دوست دارم
عشق
وارونا
حرفای یه دختر غمگین
دادگاه عشق
ناز پری
شیرین ترین وبلاگ
آوای عشق
عمریست تنهایم و در تنهایی نیز تنهایم
دل به تو دادم
عشق اهوازی
پاییز
فقیه
پاییزان
خروس بی محل
یادم باشد زنده ام
i love you
دکتر جکول
بی بهانه با تو ماندن
ساده دل
خدای من تو هستی
دختر دوست داشتنی
حرفهای من و ما
بهانه ها
شرح پریشانی....غم پنهانی
دختر آسمانی تنها
با همیم تا آخرش
ایوار
یار مهدی
دردهای من و ما
نشان عشق
بی تو مهتاب شبی
قلب شکسته
متولد ماه عقرب
راز قلم
خاکستر پروانه
عطش زار
عشق و زندگی دوباره
تلاش معکوس
اینک از حال به آینده پلی باید زد
پرواز رهگذر
حرف چاه
....بهتره به قلبامون دروغ نگیم
آزاد از قید عشق
فرشته خیال
از نفس افتاده
همیشه در قلب منی
شبانه ها و عاشقانه ها
آسمان سنگ فرش نا تمام
میلاد0511
من از مصاحبت با آفتاب می آیم کجاست سایه؟
درد مشترک
دل دیوانه
تو در قلب منی...تو در وجود منی...
آرش (من از یادها رفته ام !)
دکتر شیطون
زبون درازی
مژده
سعیده
دل نوشته صورتی
ستاره های سیاه
عشق یعنی زندگی
مبین
بیا برگرد به خونه
گمشده در خطوط
(رویای لبخند)به نام تکسوار آسمونها
نارکند
نارسیس
کنج دنج
کوچه عشق
مثل زندگی
تپولک و جی جی
یا صاحب العصر و الزمان
دختری عاشق
دفترچه یادداشت

|| لوگوی دوستان من ||













|| اوقات شرعی ||


|| مطالب بایگانی شده || شهریور85
مهر 85
آبان85
آذر 85
دی 85
بهمن 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
پاییز 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386

|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
فصل پیوند من و تو
نویسنده: مهرداد فرزند مهر(دوشنبه 86/7/2 ساعت 12:27 عصر)

.

 

بالاخره پاییز با همه ی زیبایی هاش از راه رسید.

شمارو نمی دونم اما به نظر من پاییز زیباترین فصل سال.حتی زیباتر از بهار ...شاید شنیدین که می گن:پاییز بهاریست که عاشق شده است...

بش میگن خزان .ممکن خزان درختان و گیاهان باشه اما بهار عشق و عاطفه و احساس.می گن خزان اما آدمای پاییزی اغلب پر از احساس هستن .در این چند سالی که به وبلاگهای مختلف سر می زنم دیدم که بیشترین قالب ها یه نشونه ای از پاییز دارن و اینکه خیلی از دوستایی که مطالب احساسی می نویسن یا زاده پاییزن یا علاقه مند به پاییز.جالب تر اینکه من ندیدم بین دوستان وبلاگی مثلا بهاری ها یا زمستونی ها گروه های خاصی داشته باشن یا به این عنوان به هم سر بزنن اما تو این مدتی که من شروع به نوشتن کردم هیچ وقت دوستای پاییزی من رو تنها نذاشتن و همه تعصب خاصی روی این عنوان دارن ((پاییز)).فصلی که خیلی از هنرمندا و شعرا درش به دنیا اومدن خلاصه بگم برعکس اسمش که خزان اما پاییزی ها سرشار از احساس هستن.(امیدوارم که به دوستای دیگه بر نخوره اونها هم می تونن از فصل مورد نظرشون دفاع کنن).پس می گم : فصل محبوب من خزان زیبای من تو بهاری ترین فصل قلبم هستی ...و مهر هم آغاز شد قشنگترین ماه سال .من که از مهر خیلی خاطره دارم.شاید باورتون نشه در زندگی فراز و نشیب زیاد داشتم هم خوشی هم ناخوشی اما حالا که فکر می کنم هیچ خاطره ی بدی در ماه مهر ندارم .همش اتفاقات و خاطرات خوب بوده.مخصوصا اینکه 2 سال قبل در ماه مهر خدا به من هدیه ای داد که واقعا بی نظیر و تا آخر عمر هم اگر شکر کنم بازم کم.تقویم رو می دیدم روز 8 مهر روز بزرگداشت مولاناست.شاعر که...اگر بگم عارف بهتر کسی که ذر حال حاضر دیوان شعرش پرفروش ترین کتاب در ایالات متحدست و افتخار ما ایرانیاست و هر وقت شعراش رو می خونم لذت می برم.

به همه ی پاییزی ها و مهر ماهی هاتبریک میگم فرا رسیدن این ایام رو.

الانم که چند سال ماه مهر همزمان می شه با ماه مهربانی خدای مهربون.ماه رمضان...دوست داشتم یه مطلبی درباره این ماه در وبلاگ داشته باشم تا اینکه  جایی چشمم به شعری از عطار افتاد که قسمتهاییش رو برای شما می نویسم.

ای در غرور نفس به سر برده روزگار                      برخیز و کار کن که کنون است وقت کار
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته ای                 آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر
سالی دراز بوده ای اندر هوای خویش                    ماهی خدای را شو دست از هوا بدار
پنداشتی که چون نخوری روزه تو آنست                بسیار چیز هست جز این شرط روزه دار
هر عضو را بدان که به تحقیق روزه ای است            تا روزه تو روزه بود نزد کردگار........

 

 

 

 

 

پ ن 1 :بابت مدتی که نبودم از همه دوستان معذرت می خوام.خوب می دونم که من یا هر کسی که عده ای مخاطب داره در قبال اونها باید خودش رو مسئول بدونه و من بخاطر تاخیر و بی نظمی در کارم عذر می خوام.

پ ن 2 :برای من عجیب اما 10 روز بود می خواستم یه مطلب دیگه در وبلاگ بزنم هر وقت می خواستم بیام مشکلی پیش می اومد 2 بار هم که همش رو تایپ کردم اما وقتی ارسال مطلب رو می زدم سیستم قاطی می کرد.حس کردم که نباید اون مطلب رو بزنم و تفالی زدم و دیدم که.....به این دلیل بود که مطلب بالا رو زدم اما  مطلب اول چیز دیگه ای بود که از قرار دادنش در وبلاگ منصرف شدم.

د ل 1 : در این ماه عزیز من رو هم از دعا فراموش نکنید .



نظرات دیگران ( ) اجتماعی

چگونه فراموش کنم تو را
نویسنده: مهرداد فرزند مهر(پنج شنبه 86/5/18 ساعت 8:41 عصر)

چگونه فراموش کنم تو را که از خرابه های بی کسی به قصر سپید عشق هدایتم کردی.

 

عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی.آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی.و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی.و با صداقت عاشقانه ات دلش را به دست آوردی.چگونه فراموش کنم تو را که سالها در خیالم سایه ات را می دیدم.و طپش قلبت را حس می کردم.و به جستجوی یافتنت به درگاه پروردگارم دعا می کردم که خدایا پس کی او را خواهم یافت.

 

چگونه فراموش کنم تورا که همزمان با تولدت در قلبم همه را فراموش کردم.برایم تمامی اسمها بیگانه شده اند و همه خاطرات مرده اند.دستم را به تو می دهم قلبم را به تو می دهم فکرم را نیز به تو می دهم .بازوانم را به تو می بخشم و نگاهم از آن توست و شانه هایم که نپرس دیگر با من غریبه اند و تمامی لحظات تورا می خواهند و برای عطر نفسهایت دلتنگی می کنند.

 

چگونه فراموش کنم تورا که قلم سبز را به تو هدیه کردم که حتی نوشته هایت همرنگ نوشته هایم باشد.پیشترها سبز را نمی شناختم بهتر بگویم با سبز رفاقتی نداشتم.سبز را با تو شناختم و دلم می خواهد با یاد تو همیشه سبز بنویسم .دلت را به من بده فکرت را به من بده سرت را روی شانه هایم بگذار.و بگذار عطر کلمات را میان هم قسمت کنیم  و زندگی را آینده را امید را عشق را و مهمتر از همه آرامش را با هم تجربه کنیم و جاودانه شویم...

 

 

 

 

 

 

پ ن 1:عید مبعث رو پیشاپیش به همه تبریک می گم.

پ ن 2 :باید تشکر کنم از همه دوستانی که در مدت غیبت من باز هم سر زدن و منو تنهام نگذاشتن.

د ن :برای من که در جهان بجز خزان ندیده ام......................بهشت آرزوی تو بوی بهار می دهد...



نظرات دیگران ( ) اجتماعی

معلم شهید (3)
نویسنده: مهرداد فرزند مهر(جمعه 86/4/22 ساعت 11:55 عصر)

اینم مطلب آخر در مورد دکتر.شاید فرصت دیگه یا 29 خرداد دیگه ای بیاد تا از ایشون بگم.

در دو مطلب قبل دوستان نظرات خوبی دادن.لازم که بعضی چیزارو بگم.اول اینکه ایشون هم مثل هر انسان دیگه ای حتما ایرادات و اشتباهاتی داشته.اما حرف من این که ایشون مظلوم واقع شده  هم از طرفداراش ضربه می خوره هم از دشمناش.از طرفی متاسفانه افکار و حرفای ایشون و اهدافی که در سر داشت داره به بیراهه می ره .یعنی اینکه ایشون می خواست آگاهی بده اما الآن ما از جملاتش در کارت پستالهای عاشقانه استفاده می کنیم.و افکار ایشون داره به شدت عامیانه می شه که این اصلا خوب نیست......

شهید چمران خیلی زیبا از دکتر می گه:((ای علی تو جامعه ایران را به لرزه در آوردی.تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی تو لذت شهادت را به شیعیان حسین(ع) چشاندی.تو مجسمه جمود تعصب و سکوت را شکستی تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی.تو ای شمع زیبای من چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی و چه با شکوه هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی.ای علی یاد تو و نام تو گفته های تو وافکار تو همه برای من نوعی نماز است که مرا به خدا نزدیکتر می کنند...)).

فکر می کنم در پایان بهترین حرف همون دعایی باشه که دکتر برای جامعش می کنه: ای خداوند به علمای ما مسئولیت و به عوام ما علم و به دینداران ما دین و به مومنان ما روشنایی و به روشنفکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب وبه زنان ما شعور و به مردان ما شرف و به پیران ما آگاهی و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده و به خفتگان ما بیداری و به دینداران ما اراده و به نشستگان ما قیام و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف و به مبلغان ما حقیقت و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب و به فرقه های ما وحدت و به مردم ما خودآگاهی و به همه ملت ما همت تسلیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش.........

 (( و شما ای گوشهایی که تنها گفتنهای کلمه دار را می شنوید .پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت. و شما ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت. و شما ای کسانی که هرگاه حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم......پس از این مرا کمتر خواهید دید...)).

                                                 

                                                                                       

 

د ن 1 :امروز 22 تیر بود .14 سال گذشت  مثل برق و باد.دیگه بین ما نیستی اما من فراموشت نمی کنم.آخه تو تنها مادر بزرگم نبودی .پدرم بودی مادرم بودی مهمتر از همه بهترین دوست  زمینی من بودی...

د ل 2 :وقتی می یای صدای پات از همه جاده ها می یاد...انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا می یاد.....

 

 



نظرات دیگران ( ) اجتماعی