جدایی - طلوع مهر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازدید امروز: 12 کل بازدیدها: 181981
جدایی - طلوع مهر
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من | | Music weblog | || اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || جدایی - طلوع  مهر
مهرداد فرزند مهر
منم آن عاشق سرمست گریزون که به هر سو که گریزم رخ چون ماه تو بینم ...

|| لوگوی وبلاگ من || جدایی - طلوع  مهر

|| لینک دوستان من || بر بساط نکته دانان...
بشنو این نی چون حکایت می کند
حسام سرا
چفیه
اجازه هست؟
هالی
تا دوباره بیایی من هم عاشق خواهم شد
آگاه من
افلاکیان
ساربان
شب مهتابی
شاهد
مهدی نامه
نگاهم برای تو
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
مهتاب روشن
از یک روحانی
ناقوس مستان
تا..............شقایق
بوی سیب
بانوی دشت رویا
بازی بزرگان
پرستوی مهاجر
عشق ملکوتی
زمستون
اسرار موفقیت
بسیار سفر می باید تا پخته شود خامی
غم غریبی
قصه هبوط
ادبی
فراموشت نکردم من فراموشت نخواهم کرد
غزلک
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
سهراب سپهری را فراموش نکنیم
خنده بازار
باران الهام بخش
خزان مهر
رویای شما
خورشید مهر
هستی
شب بی ستاره
شعر
زخم نهان
دختری از جنس کویر
فریاد سنتوریست
در هم پیچیده
روبوسی
متولد ماه مهر
ملکه ذهن
ابرای پاییزی
پرستوهای عاشق
باران پاییزی
نوشته های من
تو را من چشم در راهم
آبی
پرستوی افق
زندگی..نفرت.مرگ
هنوزم دوست دارم
عشق
وارونا
حرفای یه دختر غمگین
دادگاه عشق
ناز پری
شیرین ترین وبلاگ
آوای عشق
عمریست تنهایم و در تنهایی نیز تنهایم
دل به تو دادم
عشق اهوازی
پاییز
فقیه
پاییزان
خروس بی محل
یادم باشد زنده ام
i love you
دکتر جکول
بی بهانه با تو ماندن
ساده دل
خدای من تو هستی
دختر دوست داشتنی
حرفهای من و ما
بهانه ها
شرح پریشانی....غم پنهانی
دختر آسمانی تنها
با همیم تا آخرش
ایوار
یار مهدی
دردهای من و ما
نشان عشق
بی تو مهتاب شبی
قلب شکسته
متولد ماه عقرب
راز قلم
خاکستر پروانه
عطش زار
عشق و زندگی دوباره
تلاش معکوس
اینک از حال به آینده پلی باید زد
پرواز رهگذر
حرف چاه
....بهتره به قلبامون دروغ نگیم
آزاد از قید عشق
فرشته خیال
از نفس افتاده
همیشه در قلب منی
شبانه ها و عاشقانه ها
آسمان سنگ فرش نا تمام
میلاد0511
من از مصاحبت با آفتاب می آیم کجاست سایه؟
درد مشترک
دل دیوانه
تو در قلب منی...تو در وجود منی...
آرش (من از یادها رفته ام !)
دکتر شیطون
زبون درازی
مژده
سعیده
دل نوشته صورتی
ستاره های سیاه
عشق یعنی زندگی
مبین
بیا برگرد به خونه
گمشده در خطوط
(رویای لبخند)به نام تکسوار آسمونها
نارکند
نارسیس
کنج دنج
کوچه عشق
مثل زندگی
تپولک و جی جی
یا صاحب العصر و الزمان
دختری عاشق
دفترچه یادداشت

|| لوگوی دوستان من ||













|| اوقات شرعی ||


|| مطالب بایگانی شده || شهریور85
مهر 85
آبان85
آذر 85
دی 85
بهمن 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
پاییز 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386

|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
جدایی
نویسنده: مهرداد فرزند مهر(جمعه 86/9/23 ساعت 1:47 عصر)

دیروز بعد از ظهر از کنار تلویزیون رد می شدم که دیدم یکی از کارتونهای قدیمی در حال پخش.گوریل انگوری بود...بی اختیار ایستادم و نگاه کردم .بعد از اون هم یه کارتون قدیمی دیگه.کلا این برنامه پخش برنامه های درخواستی بود.ایناش خیلی مهم نبود مهم احساس من بود...برگشتم به سالها پیش.وقتی که در دوران کودکی سرخوش و بی غم بودم.خیلی چیزا ناخوداگاه یادم افتاد.لحظه به لحظه چیزای بیشتری یادم می افتاد...یاد اونایی که سالهای قبل پیش ما بودن و الان نیستن...یاد معصومیت از دست رفته ی دوران بچگی افتادم و......

می خوام اینجا این شعر رو تقدیم به شما کنم.شاید شنیده باشین اما الان که خیلی به احساس من نزدیک.تقدیم به همه ی اونهایی که روزی بودن و نیستن تقدیم به کسایی که گمشده ای دارن تقدیم به کسایی که از یارشون جدا افتادن و در نهایت تقدیم به همه ی ما آدمهایی که از انسانیت فاصله گرفتیم و جدا شدیم... :

اگه دستم به جدایی برسه.......اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدما................از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون......با ستاره ها قیامت می کنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه....ماهو بین همه قسمت می کنم
وقتی گاهی منو دل تنها می شیم....حرفای نگفتنی رو می شه دید
می شه تو سکوت بین ما دوتا....خیلی از ندیدنیها رو شنید
قصه ی جدایی ما آدما....قصه ی دوری ماست از خودمون
قصه ی من و تو از لحظه ی عشق...قصه ی سادگی گم شدمون
اگه دستم به جدایی برسه..........

 

 



 

پ ن 1 : باز هم حسابی تاخیر داشتم.شرمنده ی تمام دوستان عزیزم هستم.مخصوصا کسایی که حتی در دوران نبود من هم بم سر زدن.

پ ن 2: اون آدمهای خوبی که در بین ما نیستن و این دنیا رو ترک کردن از ما جدا نشدن.در واقع این ما هستیم که از خودمون و فطرتمون جدا شدیم مایی که از انسانیت فاصله گرفتیم...مایی که تبدیل شدیم به ماشین...

د ن 1 :دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود...



نظرات دیگران ( ) عاشقانه ها