چه عالي.....كار بسيار زيبايي كردي.......
هر دو مطلبت در مورد شريعتي رو خوندم
كاش شريعتي رو نه روشنفكر مي دونستيم نه متعصب.....نه وطن پرست و نه خائن.........
آدمي مي دونستيمش مث همه......با كمي جسارت بيشتر......نه فقط شريعتي بلكه همه حرف دان ولي شريعتيست كه جسارت زدن حرف خودش را داشت....
خيليها حرف مي زنن.....شلوغ بازي و داد و فرياد راه مي ندازن اما حرف مال خودشون نيست.....
باباب.....يه مرد پيدا شدو از گسستن از سنتهاي نارس و بيهوده گفت....از بي مصرفيه ي تجدد بي ريشه گفت.....حرف خودشو زد....بايد گوشش كرد...بايد خوندش و اونچه را از نظر ذهن بي تعصب درسته را از لاي مطالبش كشيد بيرون.....اگه چيزي واسه ياد گرفتن داره ياد يگير اگر نداره ......اين عادت ماست.....شرقي جماعت به بتهاش زندست.....يه روز يكي رو الم مي كنه و ازش يه بت مي سازه و يه وز خرابش مي كنه و بتي ديگه رو جايگزين مي كنه و در تاريخ يا خود اين بتها اسيرمون كردن يا ديگران با سوء استفاده از جايگاه اين تنديسها ميون مردم با اعتقاد و احساس ملت بازي كردن....حال يا با تخريب يا تمجيد....
چه پيروان شريعتي و چه مخالفانش به خاطر تعصبشون خيلي از حرفهاي اين معلم از زر و زور و تزوير بريده را از دست مي دن....
شريعتي خود فرزند ابراهيم بود.......شرعتي بزرگترين بت شكن تاريخ معاصر بود.....ما به كجا مي رويم.....
.........................
عزيز دل....
من آپم
خوشحال مي شم نظرتو در مورد مطلب جديدم بدونم....